2777
2789
عنوان

شما بودید ناراحت میشدید

202 بازدید | 34 پست

من یه ماهه عروسی کردم و خونم نزدیک پدر شوهرمه و هرشب تقریبا سر میزنیم گاها هم ناهار میگن بیاید .. امرو ناهار گفتن بیاید من چون مریضم اسهال داشتم ز زدم گفتم نمیتونم بیام .. بعد شوهرم میدونه مریضم رفت همونجا بمونه .. احتمالا تا عصر همونجا بمونه .. چون گفت تو نمیای من میرم .. حق دارم ناراحت بشم چون تنهام گذاشت؟  .. ولی خو منم زنشم مریض شدم .. نمیدونم حق دارم ناراحت بشم یا نه؟

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

ناراحت نکن خودت رو ...مردها این چیزها رو نمیدونن ..ولی وقتی اومد بگو کاش میموندی خونه یه چی درست میکردی با هم میخوردیم یا حداقل یه کم غذا برا منم میاوردی ..من مریضم ..

دقت کنید برای مردها ادا در نیارید ..مستقیم باید حرف اصلیتون رو بگید و البته با احترام و آرامش  ....

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن ......منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن .........
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792