یعنی بی سیاست ترین آدمی که ممکنه وجود داشته باشه منم اگه مادرشوهرم حرفی میزنه جوابشو نمیدم میام دو ساعت سر شوهرم غر میزنم اگه مادرشوهرم زیاد خونمونه عین خنگا به شوهرم میگم دیگه خیلی مونده اینجا ،نمیتونم یه سیاستی یه چیزی به خرج بدم که هی نشم آدم بده،اینم بگم به شدت دل رحم و مهربونم ولی زبونم شده بلای جونم اینم بگم نسبت به کل دنیا خنگ و بی عرضه ام بجز شوهرم که قورتش میدم😑
اوایل ازدواج ته؟ کم کم درست میشی
خواهرانه راهنمایی کنید خیر ببینید
بیچاره شوهرت، از دستت چی میکشه
همین کارایی که گفتیو نکنی نصف کاره سیاست کارا رو رفتی
خودت تحقیر نکن
بعدش صبور باش مادرشوهرت باید بشناسی
رک باش کم کم عادت میکنی مجبور نیستی خودت خسته کنی
پشت سرش اصلا بد نگو هر ناراحتی داری جلوی خودش بگو
ممکنه نیست نتونی تو اختیار داری
اسباب بازی احساسات نیستی که هر چی تو ذهنت میزاره رو بزاره کفه دسته همه
خویشتن داری رو یاد بگیر
وقتی خواستی اونا کارا و حرفا رو کنی به این فکر کنی اگه نکنی
شوهرت و مادر شوهرت عاشقت میشن و زندگیت شیرین میشه
برای اینکه این کارو نکنی هدف خیلیی قوی تعیین کن تا جلو خودتو بگیری
خب چرا میگی مادرشوهرت زیاد مونده خونه ی پسرشه بزار بمونه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز