نامزدم تبریزیه و تبریز زندگی میکنه ما اصالتا اردبیلی هستیم و از اول تهران بودیم
بعد چهار سال دوستی اومدن خاستکاریم
ب هیچ عنوان مهریه بیشتر از ۱۴ تا قبول نمیکنن
و ما گفتیم ۱۱۴ تا رسید ب ۶۰ تا
بابای من گفتش ک چهار تیک اصلی با پسر
راستش بابای من جهاز نمیده بهم من خودم پس انداز دارم و با وام ازدواجم ک خودمم باید قسطشو بدم (اینارو نگفتیم تو خاستکاری بابام فقط گفت چهار تیک با پسر بقیش با ماست )
حالا خودم میرم سرکار قسطامو میدم اینو نامزدم میدونه
بعد منو نامزدم صحبت کردیم ک با وام و طلاهای ک من دارم خونه بخریم بهش گفتم هرچی من کذاشتم وسط همون اندازه خونه ب اسمم بخوره گفت مشکلی نیست
میگ فقط مشکلم سکه است ک بیشتر از ۱۴تا نمیتونم بندازم
تبریز کسی بیشتر از ۱۴نمیندازه تازه کل جاهاز هم دختر میده
من بهش گفنم اوکی ۶۰تا قبول بکن من مکتوب میکنم برات ک میبخشم همون ۱۴تا باشه
بعلاوه وکالت در طلاق گفت دوس ندارم نقش بازی کنیم بریم ببخشیم و فلان درسته بهت اعتماد دارم ولی همون از اول ۱۴ تا باشه
خب من الان بش میخوام بگم ک خونه رو من از کجا بدونم بعدا ب اسمم میزنی ؟
ضمنا تو خاستگاری بابای من احساساتی شدش
یکم از من تعریف ک دختر کوچیکم ی طرف بقیه ی طرف و این بره من سکته میکنم و فلان میدونم نباید خیلی تعریف میکرد ولیخب شد دیگ چیز بدی هم نگفت
یهو مادرش با زبون ترکی و با ی لحن خیلی بد خیلییی بد گفتش ک انقد از دخترت تعریف نکن
پسر من دختر براش زیاده دخترا التماس پسر منو میکنن
تبریز هم از هر جایی دختر نمیگیره
راستش خیلی میترسم خیلی نکنه زندگیم خراب بشه