2777
2789

بچم کوچیک نه مادری نه کسی .برادر زادم میخواست بره برای خودش لباس مشکی بخره از سر ناچاری با لحن التماس بهش گفتم میشه این کارتو بگیری برای منم یه چیزی بخری بچم دارو داره نمیتونم برم خرید .کارتو گرفت رفت بعد از ساعتها اومد برای مامانش و خواهرش و خودش بهترینها رو خریده بود .بعد کارتو به من داد گفت من شوهرم برام گرون میخره میخواد شیک باشم تو شاید نخوای گرون بپوشی منم نتونستم برات چیزی بخرم و لباسشو پوشید و هی جلوی شوهرش با ناز و ادا رفت و اومد.در صورتی که من گفتم برای خفظ ابرو تو فامیل قیمتش مهم نیست یه چیزی بخر لباس ندارم.هرگز خاطره های بد یادم نمیره

چقدر عقده ای بوده

ببخشیدا البته

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

همون برادرزادت که پدرش فوت شده بود؟ 

مگه تو لباس مشکی عزا هم عشوه میان؟؟!!! 

انگار مامانم رفته بازار منو نبرده                                             انگار همه دوستام افتادن کلاس 1من افتادم 2                       انگار نقاشی 19گرفتم ،انگار همه رفتن اردو بجز من.                 انگار همه سرکلاسن من نمیتونم کلاسو پیدا کنم.                              انگار.....   حالم اینطوریه..

خدارحمت کنه داداشتو

منم همچین خواهرزاده بیشعوری دارم 

خواهشا افراد زیر بیست سال ریپ نزنن و با من بحث نکنن چون عادت ندارم با کوچیکتر از خودم درباره مشکلی همکلام و همصحبت شم نظر خودمه به کسی هم مربوط نیس تمام😑

عزیزم خدا رحمت کنه برادرتون رو. مرور خاطرات چه نفعی داره؟ وقتی یادت میاد سریع ذهنت رو منحرف کن.. صلوات بفرست.. تلویزیون روشن کن.. سرت رو گرم کن با یه چیزی

🇵🇸وای به روزی که ببارد سجیل🚀🚀🚀 مهم اینه خدا با ماست💪💪💪من مامان شاد و پرانرژی چهار تا دسته گلم(بگو ماشاالله).... اگه سؤالی در زمینه بارداری، همسرداری و بچه داری داشتین خوشحال میشم کمکتون کنم.....
منم یه بار محرم بود رفتم کلاس زبان لباس مشکی نداشتم بقیه تو همه مشکی من کرمی با شال صورتی مامانم نمی ...

وا چه ربطی داره من مامانم اصلا نمیتونه مشکی بپوشه دکتر منعش کرده‌ خود من از رنگ مشکی بیزارم نمیتونم بپوشم 

مانتوت رنگش بد نبوده ی شال ملایم سرمیکردی اوکی بود

حتما نباید مشکی پوشید که

چندتا از تاپیک هاتونو خوندم

چقدر مظلومی شما

انشالله خدا به دلت خوشی بده

کاربری دست سه نفره...(من ۱۷ و دختر عموم ۱۹  و دوست نی‌نی سایتیمون ۱۷ 🦋🩶)     ‌      ‌    ‌   ‌   《《  ‌📍 نر ها درخواست ندین،به نی‌نی یار گزارشتون میدم》》
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792