سلام ۱ سالو نیمه ازدواج کردم تو یه ساختمون هستیم با خانوادش همسرم حد صمیمیت رو این میدونه که من دائم برم بالا اونا بیان همه جا باهم بریم هرلحظه هرموقع غذا تند تند بدم بالا و کلی کارای دیگه
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
اصلا صمیمی نشو. واصلا هم ازشون تعریف و تمجید نکن. فقط داره بگو مثل خانواده خودم دوستشون دارم.. غذایی یا چیزی خواستی بدی وقتی شوهرت خونهذبود ببر براشون. یا بده خودش ببره... موقعی که شوهرت نیست خودت را پر کار و مشغله کن و اصلا نرو. خواستید برید فقط باهم. ۴سال تجربه زندگی با خانواده همسر دارم
همش میگه تو اجتمایی نیستی خونسردی خانوادمو دوس نداری
بگو پس لابد اینکه ما نزدیک خانواده من نیستیم هم یعنی تو خانواده منو دوست نداری . کلا هم زیاد به حرفاش بها نده تا خسته بشه . زیادی هم حرف زد بگو اصلا خونه مستقل میخوام اونم نزدیک خانواده خودم . اون موقع تو به خانوادم نزدیک میشی ببینم چجور صمیمیمیشی منم از تو یاد میگیرم.
والا فک کردن زنشون باید مثل دختر برای خانوادهشون باشه اما هیچ وقت نمیشه .
همش میگه تو اجتمایی نیستی خونسردی خانوادمو دوس نداری
بزار بگه،ی مدت ک بگه ببینه توجه نمیکنی عادت میکنه
از قدیم گفتن بنی آدم بنی عادته
من الان باخانواده شوهرم عادت دادم هر روز باید سرشون تو زندگیم باشه، دو روز نرم خونشون یا نیان خونم دیگه بهم میگن قهری؟چرا بچه هارو اجازه نمیدی بیان، خلاصه ک خوبی میشه وظیفه. بذار آدم بده قصه باشی ولی بکسی بدی نکن،سرت تو زندگی خودت باشه گلم، حرف بقیه برات مهم نباشه،شما خودتو برا شوهر و خانوادش جربدی بازم براشون کمه
بگو با تو راحت ترم. آرامش بیشتری دارم. هر چی ازت انتقاد کرد بگو آره یکم رسمی هستم اگر اینطور نبود من خیلی رفیق باز و مرتب در رفت و آمد با دیگران بودم. اینم خودش یه جور معضل میشه
خانواده شوهر من سریع از محبت سو استفاده میکنن شوهرم اینارو نمیفهمه اون خونه نیست من اذیت میشم
بزار ه چیزی بهت بگم. اگر سعی کنی از همون اول باهاشون کنار بیای و... سوارت می شن، فکر می کنن وظیفته و پرو پرو دخالت های بیجا می کنن. بماند به شوهرت همیشه پسرشونه و تو گوشش می خونن. فاصله بگیر. واقعا دارم می گم فاصله بگیر. تا وقتی جفتشون باشی همین آش و همین کاسه اس. وقتی فاصله بگیری هم خودت رو شوهرت کنترل بیشتری داری و کم کم می آد طرف تو. هم به بقیه می فهمونی که زندگی خودتو داری. اصن جفت فامیل بودن بدترین کار ممکنه. از هر نظر. به یه بهونه ای خونه رو عوض کن. مگه خدمتکارشونی دم به دقیقه غذا و ... به راه باشه به بهونه صمیمیت. به این می گن با پنبه سر بریدن. آخرشم هر چی بشه گردن توعه. حتی اگه شوهرت باهاشون خوب رفتار نکنه میندازنش گردن تو.