ازدواج یه دختر همه چیز تموم به انتخاب خانواده اش که طرف متاسفانه نه خودش نه خانواده اش آدم نیستن ، واقعا دلم گرفته برای خواهرم این چه قسمتی بود خدایا ، الکی تعریف نمیکنم نصف فامیل جدی قصد داشتن بیان خواستگاریش ولی چون سنش کم بوده پا پیش نذاشتن ، همش فکر میکنم خواهرمو ما بدبخت کردیم ، خواهرم خیلی خوشگل بود نامزد عوضیش باید عین پروانه دورش میچرخید ولی خیلی گند اخلاقه ، طلاق هم اصلا نمیشه گرفت ولی کاش میشد ، اینم بگیم فکر میکردیم پسره و خانواده اش خیلی خوب هستن ولی اشتباه فکر میکردیم ، همش فکر میکردم خواهرم به خاطر زیباییش خیلی خوشبخت میشه ولی اشتباه میکردم از همه مون بدتر شد انگاری
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
زیبایی خوشبختی نمیارهخداب زندگی خواهرت نگاه کنه ونجاتش بده
آخه خیلی خواستگار داشت خودشم یکی دیگه رو دوست داشت ولی ما خانوادگی گفتیم نه ، چون پسره گزینه مناسبی نبود از نظرمون ولی شانس ما نامزدش صد برابر بدتر از اون پسره ست شناخت کافی ازش نداشتیم گناهه ماست
بهتون حق میدم خانم واقعا سخته ولی کاش قبل از این همه پشیمونی تحقیق میکردین
مثلاً فامیل بودیم 🥲 فکر میکردیم اخلاقش مثل شوهر خودمه ولی همسرم کجا و این آقا کجا ، خیلی اشتباه کردیم بیچاره خواهرم خودش پسر داییم رو دوست داشت ما خانوادگی گفتیم نه الانم داریم تاوان اشتباه مون رو پس میدیم
واقعا بعضی وقتا سهل انگاری ما آدما کار دستمون میدهاون موقع کاش سریع تصمیم نمیگرفتین و بیشتر تحقیق م ...
همینو بگو ما خیلی خوشحال بودیم که فلااااانی اومده خواستگاریش فقط واقعیت رو بگم شرایطش مالیش خوب بود ، ولی خواستگارهای پولدارتر دیگه ای داشت چون غریبه بودن پدر و مادرم مخالف بودن برای همینه خودمو مقصر میدونم کاش نمیگفتم به مادرم که قبولشون کنه اون موقع فکر میکردیم اخلاقشون هم خوبه
وای آدم فکر گذشته هارو میکنه دیوونه میشه از بعضی کارا واقعا کاش میتونستیم برگردیم عقب یچیزاییو درس ...
خواهرم همون اوایل عقدش همش میگفت طلاق که ما بهش گفتیم فکر آبروی بابا رو بکن سکته میکنه خدای نکرده میمیره ، باز همش شکایت میکرد از اخلاقای نامزدش که ما باز هم گفتیم جلوی مامان نگو مریضه گناه داره ، مادرم واقعا مریضه و هر شب به خاطر خواهرم گریه میکرد که اشتباه کردم ، الان خواهرم همه چی رو ریخته تو خودش ما هم همش دلداری الکی میدیم بهش ، پدرم فشار خون داره و دیابت ، مادرمم که مشکوک به سرطان روزی نیست که مادرم نگه پشیمونم