سلام دوستان کل نی نی سایت خبر دارن من تو عقدم شوهرمم شهر من اومده میره سرکار شبم میاد خونه پدرم
روز عقد قرار شد برم شهر اونا چون شوهرم پدر نداره
رفتم دوماه دیدم داره بد بختی هام شرو میشه شوهرمو گرفتم تو مشتم بعد دوماه اوردمش شهر خودم
یه وقتا میگم نکنه فکر کنه من دروغگوهم اخه شخصیت مادرش دیدم فهمیدم اونجا باشم قطعا زیر سلطه هستم و رسما بد بخت شدم یعنی شوهرم از پیش من بودن عادت میکنه یک سالو نیم که پیشم بود شهر من یعنی بقیشم میتونه