من یکسال پیش از طرف همسرم خیانت دیدم جنسی نبود در حد قرار و پیام رو زنگ . روزهای وحشتناکی بود هنوزم وقتی به همسرم حرف اون روزارو میزنم حالش بد میشه میدونم پشیمونه حداقل الان آینده نمیدونم چی پیش میاد نمیخوام بهش فکر کنم .
چندماهی حالم خیلی خوبه دیگه یاد گذشته نمیفتم از اون گریه ها خودزنی ها خبری نیست زندگیمو از نو دارم میسازم تا قبلش زندگیم عالی بود به خاطره همین موندم چون میدونستم بیرون خبری نبست موندم و الان دارم نتیجه اش رو میبینم خداروشکر همسرم خوب بود خوب تر شده یه جورایی شده موم تو دستم هرچی بگم گوش میکنه واقعا صدشو گذاشته برام بیشترین خرج هارو کنم حرفی نمیزنه شده مردی که شب و روز فکرش خوشبختی و آرامش و رفاه منو دخترم هست الان واقعا از زندگیم لذت میبرم و خوشحالم زود تصمیم نگرفتم
توصیه من این هست اگر همسرتون واقعا خوبه از هر لحاظ ساپورت میشید از سمتش چه عاطفی چه جنسی چه مالی چه اخلاق خوب .،… بهش یک فرصت بدید تا زود اقدام به جدایی نکنید برا طلاق همیشه وقت هست میدونم سخته من این روزارو کشیدم اما به مرور براتون کمرنگ نر میشه فراموش نمیشه اما داغش کمتر میشه بمونید اون مرد رو شیفته خودتون کنید با توکل به خدا درست میشه
اما اگر دیدید ذاتش هرزه هست پشیمون نبست کاری برا جبران نمیکنه اون وقت فکر اساسی کنید
من تجربه خودمو گفتم چون خیلیا تو ابن سایت همدرد من هستن