تاحالا چشم زخم خوردید که آسیب ببینید خودتون یااطرافتون چکارکردید

دونفر از چشم شورهای فامیل همسراومدن خونمون(همه فامیلاشون میگن چشم اینا شوره)اولین بارشون بود اومدن پاشون‌گذاشتن بیرون من راهی بیمارستان شدم تا دوماه ازدختر چهارماهه م دورشدم

آره تا چوس مثقال طلا میگیرم اون و ببینن نصفش واسه ضرر. میره یکم به خودم برسم لباس خوب بپوشم فرداش مریضم مثل الان 

چهار قل صدقه اسپند 

نذر میدیم شهرستان محرم . سال اول بابا بزرگم حالش بد شد موقع قربونی سال دوم پای بابام پیچ خورد موقع پخش کردن سال سوم چشم مامانم عفونت کرد بسته شد 

هیچی خودش دفع شد چون نماز میخونیم و قرآن و اسفند دود میکنیم

دقیقا همون لحظه ای که داره ی نفر از خوبیا و زندگیتون میگه جلدتون یا شما دارید ی چی میگید که امکان چشم خوردن هست بگید خدا برکت بده به فلان چیز انشاالله 

من که همیشه بعد آسیب دیدن اسپند دود میکنم😅

همبن تازگی ها مادرمو یه نفر چشم زد بلایی به سرش اومد که تو کل عمرش ندیده بود

بترکن چشماشون

خیر ، برای آدمهای ضعیف النفس است کتاب خواندم ۷,۸ سال خارجی بود اسمش را یادم نیست کتابخانه ملی گرفتم کلا گفته بود آدمهایی به این چرت و پرتها اعتقاد دارند  بعد مدتی مغزشان شرطی میشه    

بله قشنگ نابود شد عشقمون 

اما حرز اما جواب گرفتم و خانومی برام دفع کردن چشم زخمو

اووووو تا دلت بخواد . کلا انقدر در این زمینه پیشتازیم که نزدیکانمون هم میگن . 😅😅😅

در حد عادیش که صدقه و چهار قل و اینا . 

حرز امام جواد هم خیلی برام حس خوب داره همراهمه همیشه 

در حد شدیدش که چشم میخوریم  یه مرغ قربانی میکنیم میدیم به خانواده نیازمند به نیت دفع بلا . حدیث کسا توی خونه خیلی پخش میکنم . دعای جوشن صغیر به اب میخونم هم ازش میخوریم هم چند قطره میریزم چهار گوشه خونه  

وای یبار تو یه ارایشگاه بودم دیدم دوتا خانم با گریه دارن میان کنجکاو شدم چیشده دیدم دختره اوومد پیش ارایشگره میگفت دیشب عقدم بود همه هعی بهم گفتن پیش عمه داماد نرو چشمش شوره من اعتقاد نداشتم عمه اومد دست زد به موهام که وای چقدر موهات بلنده صبح از خواب بیدار شدم دیدم موهام گره خورده زار میزدو میگفت شوهرم عاشق موهامه کوتاه نشه تروخدا من رفتم از نزدیک دیدم انگار یکی موهاش دونه دونه گره زده بود  محال بود باز بشه انقدر روغن شامپو‌زدن اخرش براش مصری کوتاه کردن خیلی موهاش وحشتناک بود😐

باورت میشه من حالم جوری شد توی کمارفتم تا دقیق یادم نیست بیست روز یا یکماه،شوهرم دیگه کلا قطع رابطه کرد،دکتربه مادرم گفته بود ازخدابخواه برگرده من کاری از دستم ساخته نیست

پشماممم