همه چیزش خوبه ..ولی چشم چرونه ...امروز باهش رفتم بیرون الان اعصابم داغونه ..فردا هم کار دارم مجبورم باهاش برم بیرون ...دلم میخواد طلاق بگیرم .دارم دیگه جدی به طلاق فکر میکنم
خیانت کار نیست ولی ...منم به خدا خیلی خوبم نمی دونم چشه ...متاسفانه خیلی دوسش دارم ....ولی زندگیم به خاطر اخلاقش اصلا آرامش نداره ....به نظرتون چه غلطی کنم دیگه خسته شدم از زندگی متاهلی ..من یه دختر شاد بودم که شدم یه آدم افسرده و مریض😔😔😔