اشغالا اینطورمیخوان بحثوبازکنن
منم رفته بودم لوازم تحریری چیزبگیرم
دیدم گفت تودیروز اینجانبودی گفتم نه
بعد گفت دیروز یکی مثل خودت اینجابود شبیه خارجیابود
گفتم نه پدروجون من زیاد بیرون نمیام
دیدم یه آهی ازحسرت کشید وزل زد
یعنی همونجا دوست داشتم موهاخودموبکنم