شوهر من ادم خوبی بود خرج کن بود به فکر زیرابی رفتن نبود

یه حرفایی میزنه که قبلا برعکسش بود 

مثلا مبگه تو خودت سرکار میری وظیفم نیست برات خرج کنم

یا اونی که همیشه کادو برام میخرید الان چند ماهه میگم دندونم درد میکنه بریم عکس بگیریم یا امروز تولدمه رفته پولی تو حسابش بوده حدودا ۱۴ ملیون قرض داده به یکی از فامیلاش که تاریخ چکش نزدیک بوده نتونسته پولجور کنه

یا به مادرم زنگ زده بیاین ما یه تخت فرش میگیریم شما هم یه تخت فرش همزمان بگیرین ک مثل هم بشه 

بدهکاریاش : ((((درحالیکه  طلای ۱۹ تومنی من رو که با پول مامانم خریده بودم و شاباش عقدم بود رو گرفت فروخت   + پول هتل بودیم دنگشو نداده بود حدودا ۲.۵ تومن شد +  یک تومنم مامانم رو پول طلا گذاشت + کلی ضرر مالی بهم زده هر سری اومده عین گشنه ها یا یه لباسمو پاره کرده یا عینکمو خراب کرده جایگزینشم هیچی بررام نخریده + هررروووووز خدا چند ماهیه تو خونمون صبحونه ناهار شام و ..... میخوره اوردم میده ترشی بیارین فلان بیارین و ...))))تا پول پیش تلویزیون رو جور کنه هر جووووور بخایم حساب کنیم اصلا نباید این حرف رو با کلی بدهیش به مامانم میگفته نهایتا میگفت من دو تا فرش میخرم اون بدهیم به شمارو دیگ نمیدم 

یا به من گفت پولاتو چیگار میکنی  در حالیکه به اون ربطی نداره

دو سال

مادرش ادم خوبیه خاهرشم یکی سرش تو لاک خودشه یکیشونم  اصلا توو شهر ما نیست 

مطمئنم اینجوری نبوده  ۳ ساله میشناسمش ی ساله که بله برون شد ومشکلات خیلی کوچیک بود الان یه شخصی داره میشه ک دقیقا متصاد وقتی دوست پسرم بود