خانوما یه چیز بگم بخدا عکس ها دروغ میگن نمیدونین پشتش شون چه غم و بدبختی پنهانه
یه دل خونی دارم که نگو
عقد یکی از نزدیکام بود که من مدیونم بهش، ترم دانشگاهشو عقب انداخت بخاطر مشکلی که من داشتم چند سال پیش، خلاصه با لباس و ارایشگاهی که خواهرم پولشو داده بود حاضر شدم همسرم که فقط تلفن میکرد فحش میداد و نیومد هر کس پرسید گفتم ماموریت فوری خارج از کشور واسش پیش اومد خودمم اصلا به تیپم نمیخورد چقد ناراحتم، نزدیک های اخر مجلس زودتر از همه با گریه خداحافظی کردم و همه گفتن چون راهش دوره انقد ناراحته غافل از اینکه دردم چیز دیگه ای بود کلی عکس و فیلم دارم که لبخند میزنم و هیچ کس نمیدونه چه بار سنگینی رو دوشم بود