2777
2789
عنوان

دیشب شوهرم آب پاکی‌زیخت رو‌دستم

| مشاهده متن کامل بحث + 1728 بازدید | 93 پست

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

خیلی همه چیزو ساده میگیری زده به نامت همه چیزو الان پشیمونه که این استنباط رو داره رستم زیر ساطورته ...

خیلی خوبی که اینصورت برداشت کردی از راه دور



نخیر عزیزم‌زندگی‌ما گرو‌کشی نیست به زورم‌به اسمم‌نزده

بهش بارها و‌بارها گفتم بیا بزن به نام‌خودت گفته نه.


الانم‌اگه قرار به طلاق باشه مطمئن باش که همه اموال شوهرمو‌بهش برمیگردونم من ادم نمک‌به حرومی نیستم .

از اون‌جذشته آخرین چیزی که به ایمن‌ترت چندگانه پیش بود که دعوای سر خونه ی پدرمو‌داشتیم ..

چیزی هم‌پیش  نیومده 

مطمئن هستم اینو




دلم‌دل دل میکنه واسه مادر شدن❤️

شوهر من حسادت میکنه. حالم خیلی بده خودش نمیاد.‌منم که میرم حسادت میکنه.بعد برعکس پدر مادر من مهربون ...

نه شوهرم میکهذخودت برو

اصلاهم‌کاری به رفتنم‌نداره

من خودم‌شختمه مهمونی نیست و‌همه می‌پرسن کجاست😞

دلم‌دل دل میکنه واسه مادر شدن❤️

خر‌نشدهمگه هرکسی‌زندگیشو‌با زنش شریک‌شهدخره؟

پشیمونه الان مطمئن باش همه چیز و زده به نامت شریک نشده از دست داده تقریبا حالا قطعا یه مسئله ای هست با پدرت چپ افتاده 

خیلی خوبی که اینصورت برداشت کردی از راه دورنخیر عزیزم‌زندگی‌ما گرو‌کشی نیست به زورم‌به اسمم‌نزدهبهش ...

این حرفایی که زده اینجوری برداشت میشه اینو شما خودت میگی که آدم نمک به حرومی نیستی کسی هم همچین جسارتی نکرده به شما ولی هیچ کس مطمئن نیست که اموالش از دستش رفته یا نه 

شوهر خود من خونه رو به نامم گرده بارها هم بهش گفتم بریم بزنم به نامت ولی میفهمم که دلش نیست اگه خونه بعدی رو خریدیم بازم ۶ دونم بزنه به نام من 

میدونی شوهرهامون این راهو رفتن الان غرورشون اجاره نمیده برگردن از این مسیر 

و منطقا نمیشه فکر کرد که هیچ چیزی باعث ناراحتی شوهرت نشده و همینجوری الکی میگه خوشم نمیاد .همین الان میگی یک ساله نیومده و پدرمادر شما زنگ نزدن بهش 

خب شاید فکر میکنه بهش احترام نمیذارن و براشون مهم نیست 

یه مقداری به نظرم نگاهتون از بالا به پایینه .بعدم هرچی به مرد اصرار کنی بیشتر دچار توهم میشه 

شوهر من اوایل ازدواج تا تقی به توقی میخورد میگفت من دیگه پامو نمیذارم خونه پدرت تا وقتی منم خودمو میکشتم همین آش بود و همین کاسه از وقتی دیگه ول کردم دیگه نگفته نمیام .

چون میدونه تا بگه نمیام میگم باشه هر جور راحتی عزیزم .

الان دیگه ادا درنمیاره .سر همین شب یلدا همین قضیه بود گفت نمیام گفتم باشه عزیزم بلافاصله خودش زنگید گفت میام ولش کن خودش درست میشه اگه هیییییچ اتفاقی نیوفتاده و هیچ چیز باعث ناراحتیش نشده 

وقتی گفتم ساده به همه چی مگاه میکنی برای همین بود چون خودمم همین بودم از وقتی میرم کفشای شوهرمو میپوشم و راه میرم دیگه اوصاعم بهتر شده 

روم‌نمیشه به خانواده م بگم زنگ‌بزنن بهشنه بچه ی وسطه

دیگه باید دلتو بزنی به دریا 

یا اینکه از قول پدرمادرت بگی خودت مثلا بگی ماانم گفته خیلی دلمون برای فلانی تنگ شده 

فلان غذا رو گه فلانی دوست داره درست میکنم بیاید دورهم باشیم 

یا مثلا بگی جلوی زن برادرم خیلی بده فک میکنن تو بدی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز