فقط به فکر اوناست الان باباش چند روزه رفته حج این چند روز ما اونجاییمیگه تا بابام برنگرده نمی‌آیم خونه خودمون درحالی که برادر شوهرم اینا اصلا نمی‌نمیان دیگه نمیدونم از دستش چیکار کنم باید همه کارشون انجام بده هر چی اونا میگن میگه چشم دیگه خسته شدم از دستش
چقدر تو منی
خب اون بمونه شما برید خونتون
بگو یا میای یا من تنها میرم خونه خودمون
اشکال کار شما اینکه وقتی شوهرت می مونه شما هم می مونی انجا و اینجوری خیال شوهرت راحته کاری که احتمالا جاری حاضر نیست انجام بده و در نتیجه برادر شوهر هم خونه خودش می مونه
شوهر منم بچه آخره برادر شوهرم تو همون ساختمونه ولی شوهر من بابد بره قسط ها را پرداخت کنه البته مقصر پدر و مادر هستند به نظر من والا پدر و مادر من با غمی که دارند همه کارها و خریدها را خودشون انجام میدن ولی پدر و مادر همسرم به مرکز خرید نزدیک هم هستند ولی به همسر من میگن بچشون هست انجام بده ولی خیلی برام عجیبه زمین گیر هم نیستند ماشین هم دارند پولش میدن یه همسرم اون دفعه به شوهرم میگم چرا خودشون نمیرن خرید جواب نمیده
شما هم تنها برگرد خونه
مشخصه تاره ازدواج کردی اول زندگی برای همه همینه هم سختی داره و هم زمان می بره تا حساب زندگی دستت بیاد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز