خواهرم چند ساله بخاطر خیانت از شوهرش جدا زندگی میکنه و شوهرش طلاقش نداده تا مهریشو ببخشه اما خواهرم چون بچش کوچیک بوده ترجیح داده مهریشو قسطی بگیره و طلاق نگیره الان بعد 4 سال که گذشته یه اقایی از فامیل که یک سال بیشتره همسرش فوت شده و دو تا پسر بزرگ داره تو فضای مجازی سر حرف و با خواهرم باز کرده و بهش پیشنهاد ازدواج داده خواهرمم گفته طلاق نگرفته و اگر قصد ایشون جدیه باید محکم بیان جلو و خواهرمم مهریه رو ببخشه و از شوهرش جدا بشه اون آقام خواسته که محترمانه و در مورد مسایل کلی با هم صحبت کنن ببینن چقدر تفاهم دارن و یکم که صحبت کردن خواهرم دیده تقریبا در مورد دیدگاهشون تو زندگی زیاد تفاهم ندارن و اینکه شهر این آقا با ما حدود 2 ساعت فاصله داره و خواهرم نمیدونه تو این شرایط بچشو چی کنه چون اگه بچشو ببره با خودش چون بچش به پدرش وابستس خیلی اذیت میشه در نهایت اون آقام گفته درسته ما تفاهم نداریم اما بیا با هم صحبت کنیم و به هم کمک کنیم و خواهرم خیلی ناراحت شده و دیگه جواب این آقا رو نداده ولی این آقا باز پیام میده و میگه اشتباه متوجه شدی و این حرفا از طرفی خواهرم خیلی تنهاست و نگران آیندشیم و شغلی هم نتونسته پیدا کنه با اینکه فوق لیسانسه به هر دری زده شغل مناسب پیدا نکرده و این آقا علاوه بر اینکه فامیلن و سالها میشناسیمشون از نظر تحصیلات شغل چهره و وضع مالی خیلی بالا هستن و کیس خوبی هستن حالا موندیم چی کنه خواهرم به نظرتون همین طور جوابشو نده یا اگه بده چی بگه؟ چون از یه طرف کیس خوبین از طرفی این اختلاف راه و دیدگاه و اختلاف سن حدود 13 سال باعث شده مردد بشه
از چاله در نیاد بیفته تو چاه
دیگه ازدواج دوم نباید ریسک کنه و به خاطر شرایط با کسی ازدواج کنه که تفاهم نداره
هم تفاهم ندارن هم بچه از پدرش دور میفته ، هم طلاق نگرفته هنوز و صدتا حرف درمیارن براش
نمیشه ما بجاش تصمیم بگیریم ولی اختلاف راه دوساعته چیزی نیست واقعا بعضیا هر روز سرکار رفتن و برگشتن این مسافت طی میکنم
من بودم میگفتم نه
خواهرتون اول زندگی قبلی رو مدیریت کنن بعد اون تموم شد شش ماه تا یک سال بعد وارد رابطه جدید بشن ...
خب الان تو خودت نظرت چیه
اوکیه به نظرم...اگه این آقا اخلاقش اوکی باشه بچه‌وابسته این آقا میشه...
شرایطش خوبه اختلاف دیدگاه هم تو اکثر زندوشوهرها هست
جدای از همه ی اینا ب نظرم طلاق بگیره اگه نمیخاد با شوهرش دیگه زندگی کنه
چون ممکنه بازم فرصت ازدواج براش فراهم بشه و کمتر کسی حاضر میشه این ریسک رو ب جون بخره ک وایسه طرف طلاق بگیره و .....ممکنه هزار تا مساله پیش بیاد
فقط مشاوره
اون آقا انگار همچنین برای ازدواج مصمم نیس فعلا میخواد دوست باشن
تفاهم نداره مثلا تو این موارد که اون آقا میگه من کارامو کردم الان وضعم خوبه فقط بعد ازدواج میخوام برم بگردم و سفر و خوش گذرونی برم ولی خواهر من خیلی اهل حساب کتابو دو دو تا چهار تا و جمع مردن برای آیندس مخصوصا بعد جداییش از استرس آینده بیشترم این طوری شده خواهرم خیلی فکر اینده و جمع کردنه اون اقا بی خیال و هر چی پیش اید خوش اید هست
دقیقا منم اینطور فکر کردم چون تا خواهرم گفت زیاد تفاهم نداریم سریع گفت آره راست میگی گس بیا فقط حرف بزنیم و تو این شرایط کمم هم باشیم سر همین خواهرم خیلی ناراحت شد چون با پیشنهاد ازدواج جلو اومده بود و خواهرمم اهل دوستی نیست چون طلاقم نگرفته میخواد اگه کیس ازدواج مطمین باشه جدا بشه و ازدواج کنه