من عقد بستم
من ۳ روز بود خونه مادرشوهرم بودم
بعد امشب اومدم خونه
بعد من کلا شبا تا صبح بیدارم نمیتونم بخوابم زود
الان بابام اومده بالا سرم میگه حیا کن با کلی فحش و کنایه
میگ برو بخواب من میخوام با زنم باشم
مگ خودت شوهر نداری نمیفهمی
اخه اینا کلا تا جایی ک من یادمه بغل هم نمیخوابیدن
مامانم تو سالن
بابام تو اتاق
بعد من الان باید این حرفا رو بشنوم
اولا ک خیلی زشته این حرف ک به من زده
بعدشم خوب برید تو یه اتاق بخوابید راحت باشید
در ضمن من در هفته کم کمش هفته ای دو شب نیستم
چرا باید این حرفو بشنوم الان واقعا قلبم داره تو دهنم میتپه