برادر شوهرم رفته از یه شهر غریب یه دختر عقد کرده
برادر شوهرم کلا آدم نرمالی نیست همچنین مادرش خودش 39 سالش تمام دنبال دختر کوچیک بود آخر رفت از یه شهر دیگه یه دختر 23 ساله که مادرش مرده بود و پدرش ترکشون کرده بود و اینها مونده بودن پیش پدر مادر بزرگ پیدا کرد عقد کرد و اون دختر طبق رسم خودشون بعد عقد با شوهرش بلند شد اومد خونه مادر شوهرم زندگی کرد
من خودم دلم به حال دختره میسوزه چون مادر شوهرم خیلی آدم اذیت کنی هست