وقتی اونجا رسیدم دیدم یه زنه هی غش میکرد چندنفر دیگه هم بودن حالشون خیلی بد بود فهمیدم ی دختره خودکشی کرده
دیدم یکی میگفت دیدید گفتم ی بلایی سر خودش میاره.. بعد ی دختری میگفت مامان همش تقصیر توعه نزاشتی بهم برسن الان راحت شدی ک بلا سر خودش اورد. زنه میگفت تقصیر خودته ک بهش گفتی عقد کرد و دیوونه شد و اینکارو کرد
حتی تو اون حالت هم کلی دعوا و... داشتن.. مسائل عاشقانه بوده💔
ولی اون موقع حال دختره رو دونستم دیدم چقد درد کشیده ک به اینجا و این حالتش رسیده و اینکارو کرد💔🙂
ب شدت حالم بد شد دیگه تحمل نکردم رفتم بیرون🫠💔جدا از این ، واسم سواله اونایی ک بهشون نرسیدید چجور تحمل کردید؟..