من دیشب خاب ی اقایی و دیدم که نا حالا در زندگی واقعیم ندیده بودمش انگاری قرار بود دوماد ما بشن اما مامانمم اطلاع داشت و خونمونبود چیزی ک برام خیلی عجیبه خیییییلیییی زیاد کنارش آرامش داشتم و واقعا عاشقش بودم یجوری بود هنوزم بعد اون خاب انگار دلتنگشم تعبیرش چیه