من چندوقتیه که بیکارم یه جا کار کرده بودم که همکارم از من خوشش اومده بود به بقیه هم گفته بودنظرمو بدونن که بیاد جلو من رد کردم چون از حرفای دست به دست خوشم نمیاد بعد پشتم حرف درآوردن که منوبرا پسرعموم میخوان.بعد باهم حرف زدیم رفت به بقیه گفت باهمیم.گفتم یه مدت صبرکن.همونجام دیگه قراردادم تموم شد اون بلافاصله درخواست توشت که منوبگیرن.منم گفتم نمیخواد پاره ش کرد بعدشم گفت تو عرورمو شکستی خیلی وقته منتظرت موندم بیام جلو و...حالا یه مدته یکیو میحواستن استخدام کنن از همونجا یه باربهم زنگ زدن برنداشتم اصلا نمیدونستم برا چیه تماسشون.بعدش پسره پنج بار زنگ زد برنداشتم پیام داد حتما کار دارم زنگ میزنم جواب بده.براش نوشتم آخرین بار بم گفتی فراموشم کن نوشت باشه تقصیر منه و مزاحمت شدم..ویکیو میخوان بیا مدارک بده.گفتن برنمیداری بهشون گفتم خودم به تو زنگ میزنم میگم...حالا من دلیل اصلی جواب ندادنم به تماس، داداشم هست که شکاکه و نمیذاره حتی باهمکارا حرف بزنم