برادر شوهرم گوشی رو آورد گفت پسردایی بهت زنگ میزنه جواب نمیدی اینم خواب بود خابالو خابالو پاشد ههیی میگفت بزارید پاشم بیدار شم تو همون لحظه هم گفت جیگر رو کتف هم بخرید پسردایی هاشم همه متاهل ؛ خلاصه بعد ۱۳ روز ک تعطیل کرده بود سرکار نمیرفت شال. و کلاه کرد. ک داره میرع سر کار کارت خوان ترازو رو هم برداشت بعد جالب اینکه با کفش و شلوار بیرونی رفته بود بهش زنگ زدم پیله کردم بیا تصویری گفت نت ندارم ؛ نت هم نداشت واقعا !! انقد زنگ زدم یهو گوشی خاموش شد ب برادر شوهرم گفتم داداشت پیشپسر داییتع زنگ بزن بهش بگو گوشی رو روشن کنه نگرانشم ؛ اینم زنگ زد پسردایی عه گفت پسش ما نیست ؛؛؛ زنگ زدم به عروس دایی شوهرم گفتم شوهر تو هم با اینا رفته ؟ گفت ن شوهر من سرکاره بزار آمار بگیرم از شوهرم ببینم ؛؛ بعد بهم گفت شوهرت پیش اونا نیست حتما با اون یکی پسر دایی ها رفته بیرون ؛؛ اینا کاسبن بغل خیابون بار میفروشن همگی هم با هم وا میسن ب خاطر همون از نبود شوهر من باخبر شدن !!! بعد ک گوشیش روشن شد هرچیاز دهنم در اومد بهش گفتم اینم میگفت من سرکارم و .... تایم همیشگی اومد خونه رفتم دیدم کارت خوان شارژش نیم شده یعنی استفاده شده تراکنش کل گرفت ۶۰۰۰۰۰ میگفت شیشصد تومنه کارت خوان ب تومنه !!!!! برادر شوهرم هم ک ۱۵ سالشه میگفت ن این ۶۰ تومنه رسید اینطوری بود بچه ها ( تراکنش شارژ مستقیم ۶۰۰۰۰۰ ) از این طرفم دهنش بوی الکل میداد تا لحظهعععع آخر این گفت من سرکارم دعوا گرفتم بحث کردم غرزدم بهش شام ندادم تا لحظه آخر میگفت من سرکار بودم گفتم بابا باهات کاری ندارم فقط بگو با کی رفته بودید نگفت ک نگفت البته اینم بگم از ش از لحاظ اینکه دختر پیشش بوده و.... مطمعنم ک نبوده