پدرم لال هس زبون نداره🥲
دیروز زنگ زده ب بابام میگه دخترت بهم تهمت میزنه میگه عرق میخوری
میرم ازمایش میدم همه چیو تموم میکنم فلان بهمان
بابام ی کلامم چیزی نگفت حتی بعد قطع تلفن ب منم چیزی نگفت
نشست تو گوشی بازی کرد
منم بهش پیام دادم گفتم برو قرص بخور ازمایش بده سالم دربیا ازمایشت بخوره کف سرم از پسرای ولگرد چی یاد میگیری
من قبل عقد شرطامو گفتم ولی هیچکدوم عملی نشدن🥲
دیروز میخواست ببره خونشون منو
ب مادر شوهرم زنگ زدم خونه نبود گفتم نمیام درس دارم
خب من خونه خالی چ غلطی میکنم
ب بابام میگه اینطوری کنه نمیزارم درس بخونه
فردا هم مهمونی دعوتیم
ب بابام میگه حق نداره اونجا هم بره
گفتم میرم ببینم چ غلطی میکنی گف ت گوه میخوری
سع ماهه عقدیم🥲🥲