2777
2789
عنوان

چرا من ول نمیکنم من احمق خدازده ی اشغاالل

| مشاهده متن کامل بحث + 409 بازدید | 45 پست
ما هم ب اجبار خانوادش جدا شدیم چقد درکت میکنم بهم گفت اگه خودمم برگردم دیگه خانوادم نمیزارن و رفت ول ...

چرا مخالفت کردن؟واسه ما ک اصلا نمیزاشتم چت کنیم اون دوسال خورده ای اینقد اومدن دم خونمون چرا گفتن هنوزم اثرات ترسش روم هست خیلی حس بدیه امیدوارم هیچکس تجربش نکنه

بمیرم برای دلت🥲چقد بعضیا بی درک و فهمن هیچ بویی از انسانیت قلب داشتن نبردن امیدوارم همچین ادمایی هی ...

خانواده این تقریبا راضی شده بودن به با هم بودنمون مشکل دهن لقی خودش بود ک بعد دعوامون میرفت ب اونا فوری خبر میداد همه چیو و اخرین دعوامونم گفت و اونام گفته بودن حق نداری برگردی با اینحال ما هر بار آشتی میکردیم از ترس اونا کشید کنار ایشالا تا درد و غم منو تجربه نکردن تک تک کسایی ک باعثش شدن از دنیا نرن همینو میخام فقط

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خانواده این تقریبا راضی شده بودن به با هم بودنمون مشکل دهن لقی خودش بود ک بعد دعوامون میرفت ب اونا ف ...

چقد اخرش حرف دل خودم بود خیلی اذیتم کردن خیلییی تثحتی موقع مرگشون دارن عذابم میکشن ببینمشون حلالشون نمیکنم خیلی بعضیا بد ذاتن

هنوز نتونستی فراموشش کنی؟الان با کسی هست؟خودت چی؟

چرا مخالفت کردن؟واسه ما ک اصلا نمیزاشتم چت کنیم اون دوسال خورده ای اینقد اومدن دم خونمون چرا گفتن هن ...

چونکه من سنم ازش بیشتر بود تقریبا ۲/۵ سال ازش بزرگتر بودم و از روز اول هی دخالت و فضولی میکردن البته ما ب زورم شده جنگیدیم ۱/۵ سال با هم بودیم  کلی خاطره ساختیم ولی دستشون رو از رومون نکشیدن اخرشم گفتم چرا با من اینطوزی میکنن گفت چون سنت ازم بزرگه راضی نیسن در کل😞😞😞😞و سر اینکه دعوامون رو میدونستن میگفتن تفاهم ندارین گوششو پر کرده بودن و اینم دهن بین بود دیگه تلاشی نکرد واسمون

چونکه من سنم ازش بیشتر بود تقریبا ۲/۵ سال ازش بزرگتر بودم و از روز اول هی دخالت و فضولی میکردن البته ...

اخیییی اوف اعصابم خورد میشه همچین ادمایی ت زندگی ادم پیدا میشن وقتی پسره خودش قبول کرده با این قضیه کنار اومده به شما چه اخه مگ قراره شما زندگی کنین باهاش؟دقیقا واس منم همین بود هی گوششو میخوندن اینم دهن بین بود تهش همچی تموم شد

چقد اخرش حرف دل خودم بود خیلی اذیتم کردن خیلییی تثحتی موقع مرگشون دارن عذابم میکشن ببینمشون حلالشون ...

ما ۲ ماهه کات کردیم نمیدونم با کسی هست یا ن ولی هر روز میبنم دخترای بیشتری رو فالو میکنه ولی از ی طرفیم همش بیوهای غمگین میزاره واسم حتی ی بار گذاشته بود کاش یک بار دیگه بغلت میکردم میگفتم وقتی نبودی چیا کشیدم 

من خودمم هر روز عذاب میکشم حتی ب ادم جدید فکرم نمیکنم وقتی اخرش جدایی هست ادم جدید هم بدرد نمیخوره هر کی ی درد جدیدو با خودش میاره میخام تا ابد تنها باشم فقط

اخیییی اوف اعصابم خورد میشه همچین ادمایی ت زندگی ادم پیدا میشن وقتی پسره خودش قبول کرده با این قضیه ...

اینطور خانواده ها راضی هستن پسرشون ب راه بد بیوفته ولی با دختری ک دوسش داره نمونه چون اونا راضی نیسن و میخان خودشون پیدا کنن من هیچ وقت از کوچکترین احترامی از خانوادش دریغ نکردم ولی چ فایده ک خیلی بد ذات بودن ایشالا جواب دل ما رو هم بدن ب بدترین شکل 

اینطور خانواده ها راضی هستن پسرشون ب راه بد بیوفته ولی با دختری ک دوسش داره نمونه چون اونا راضی نیسن ...

دقیقااااا ینی از وقتی باهاش دوست شدم هزارتا اخلاق بدشو گذاشت کنار بخاطر مرگ مادربزرگش تا صب نمیخابیدش کمکش کردم درست شد تا صب خونه نمیومد کاری کردم اوکی شد هزارتا رفتار بدشو اوکی کردم تازه طلب کارم بودن حاضر بودن پسرشونو روانی کنن ببرن روانپزشک واسه فراموش کردنه من اخه اینا ادمن؟

منم درکت میکنم دردش مثل اینه ک کل روحت مرده ولی جسمت هنوز سالمه و مجبوره ادامه بده ولی بدون هیچ انگی ...

دقیقا🙂واقعا با خودم دارم فکر میکنم ک خانوادش الان ارومن خیالشون راحت شدش تنها مشکل زندگیشون من بودم؟الان چیجوری بعد اینهمه اذیت کردن من اشک و اهی ک کشیدم شبا راحت سرشونو میزارن رو بالشت خودشونم دختر داشتن حاضر بودن اینقد اذیت شه؟

دقیقااااا ینی از وقتی باهاش دوست شدم هزارتا اخلاق بدشو گذاشت کنار بخاطر مرگ مادربزرگش تا صب نمیخابید ...

منم دقیقا بهترین ادمی بودم ک میتونست پیدا کنه ب فکر پیشرفتش بودم همه جوره پشتش بودم حتی بیشتر از مامانش ب فکرش بودم گشنه میشد واسش غذا میبردم ولخرجی میکرد بهش پس انداز کردن رو یاد دادم حتی با خانوادش بد حرف زدنی میگفتم اونطوری حرف نزن زشته و فلان

عوض اینکه بگن چ دختر خوبی بدتر جدامون کردن هیچ وقت ازشون نمیگذرم به حق همین امشب

منم دقیقا بهترین ادمی بودم ک میتونست پیدا کنه ب فکر پیشرفتش بودم همه جوره پشتش بودم حتی بیشتر از مام ...

امیدوارم خدا جوابشونو بده🙂ما ک اصلا درست بشو نیست ینی بگم اگه بشه یه ادم مردرو زنده کنن راهی داره‌ولی ما ک عمرا راهی نداریم واس باهم بودن امیدوارم شما اوکی شین🩷

دقیقا🙂واقعا با خودم دارم فکر میکنم ک خانوادش الان ارومن خیالشون راحت شدش تنها مشکل زندگیشون من بودم ...

من مطمینم الان خانوادش اروم شده و میگه یک بلای الهی از زندگیمون حذف شد و خدا رو شکر میکنن چون از روز اول اینکه سنم بزرگتر بود براشون معضل بزرگی شده بود 

ولی ب قیمت اینکه پسر خودشونم دیگه خوشحال نیس خودشم ناراحته دختر خودشونم خیر نبینه ایشالا چون اونم راضی نبود هیچ دسته جمعی پرش میکردن


امیدوارم خدا جوابشونو بده🙂ما ک اصلا درست بشو نیست ینی بگم اگه بشه یه ادم مردرو زنده کنن راهی داره‌و ...

واس ما هم تا زمانی ک اونطور خانواده ای داره درست نمیشه چون هر قدمی برداره ترس اینو داره خانوادش بفهمن عصبانی میشن و دعواش میکنن منم بهتره دست از انتظار کشیدن بردارم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792