دو تاپسر شیطون روزی چند بار فقط باید جارو کنم ریخت و پاش هاشون دعواهاشون غدا درست کردن غذا دادن به بچه. خیلی وسیله الکی کتاب و... هست ولی شوهرم نمیذاره بندازیم بیرون اتاقا با چیز های الکی پره.
نمی تونم به کارا برسم شبا خوب نمی خوابم چندین بار پسرم بیدار میشه واسه آب خواب زده میشم صبحش خواب آلود و خسته از خواب بیدار میشم شوهرم انتظار داره ۲۴ ساعت عین کلفت سرپا باشم و...
هر وسلیه ای الکی رو‌ذره ذره بریز دور تا متوجه نبودشون نشه
همسرتم وقتی خونس به‌بهونه های مختلف سعی کن ازش کار بکشی
اگه پسرهات بالای ۴ سالن روزی دوساعت بنویس مهد که هم روحت استراحت کنه هم جسمت
چند سالشونه
شبا به پسرت غذای چرب و شور نده و قبل خواب حتما حتما یه لوان اب گرم گرم نزدیک داغ بهش بده که دیگه تشنه نشه نصف شب
لوازم اضافبم دور از چشم شوهرت بریز بره به مردا باشه باید تو اشغال دونی زندگیکنیم
بزرگ بشن دلت واسه این روزاشون تنگ میشه 🥺
منم دو تا پسر دارم
شلوغی خونه رو بیخیال باش تا برن مدرسه
بیشتر کاراتو بزار وقتی همسرت خونه هست جلوش انجام بده
بدی ما اینه خونه و همه کارا رو میکنیم به محض ورود همسر میشینیم کنارش چای میخوریم و تلوزیون می‌بینیم
فک میکنن همش خونه گل و بلبل و ما بیکار
اخ منم وضعیت تورو دارم دوتا بچه دارم اونم پشت سر هم
خونمون هیچ دکور و هیچ وسیله ای توش نیست فقط فرش و تلوزیون و مبل ساده
همه چی رو هم به هم میریزن
اصلا یه حوله که آویزون میکنم یه جا میکشن میندازن
هیچی نمیشه تو خونه باشه
فرش و موکت کثیف هرچی میشورم هم فایده نداره باز کثیف میکنن
ننیدونم کی درست میشن
شبا کلا دو ساعت مفید میخوابم دخترم فک کنم تا صبح صدهزار بار بیدارم میکنه تازه گاهی ک بیدار میشه تا سه چهل ساعت نمیخوابه وقتی می‌خوابه ک اون یکی بیدار میشه
یکی ۲ ساله و اون یکی دومه همش در حال دعوان با هم
بیشتر وسیله ها بزرگن
منو هم عین خودش کرده لباسای که واسم تنگ شدن رو هم انقدر ذاشت بندازم تا منم عین خودش کهنه دور نمی ندازم میگه به روزی بدرد میخوره و...
بهم عذاب وجدان میده به قدری که مثلا بریم مرغ بخریم گرون باشه حرص میخورم یه چیز عایی که می خوام از مغازه بخرم مثل شیشه پاک کن. نرم کننده و.. رو نمی خرم میگم ندارع
یه کاری کرده که الان دیگه من کهنه جم میکنم و دلم نمیاد بندازم دور
خیلی افسرده شدم کارام زیاده
