جاريم يه پسر بچه داره دو سالو نيمس
بشدت بشدت شيطونه
هر وقت اومده خونمون يه خسارتي زده
با اين حال من خم به ابرو نميارم
خودش ميگه هيچ جا نميتونم برم
يه بار كنترل موسي تلوزيونمونو زد ناكار كرد
يه بار ماشين كنترلي پسرمو يه بار ظرف چيني سرويسمو
خلاصه هر بار يه چي
يه مدته اكثر وقتا عصرا بچشو مياره اونجا شده تو هفته دوبارم اومدن
من همسرم وسواس تميزي داره
خلاصه بعد هر بار اومدن خونه رو منفجر ميكرد بخدا
ميرفت اسباب بازياي بچمو ميشكست و داغون داغون ميكرد
رو تختش نقاشي كشيد با مداد شمعي من به مكافات تميز كردم اخرم هنوز ردش هست
لایک کنین
😶
کاش از قبل تایپ میکردی
خلاصه
امروز مدام اصرار كه تو بيا
ساعت نه رفتم
از اول كه رفتيم بچه من همه فاميل ميگن خيلييي ارومه
مدام گفت چاي نريزي با اينكه اصلا نميريزه ٥سالشه
درو اتاق بچشو قفل كرده بود 😶
خب خدا رو شکر کن از فردا بدون عذاب وجدان در اتاقها رو قفل کن بی خجالت
هودش بهت یاد داد
بچش گريه كه اسباب بازي ميخاد
رفت به زورو اخمو تخم در اتاقو باز كرد تا بچم اومد بره دستشو كشيد انداختش بيرون
اخه بچه من عادت داره فقط تو اتاقش بازي كنه وگرنه نميرفت فكر كرد درو باز كرده برن بازي مثل وقتي كه خونه ي ما ميان
هیچی نگفتی؟
بچم اومد كنار نشست
اصلا تكون نخورد
بچش گريه كه بيا بازي
به پسرم گفتم برو اجازه بگير بعد برو داخل
هر ٥دقيقه جاريم داد ميزد اسباب بازي هاش گرونه فلاني (اسم بچه من )خراب كني پوستت كندس
سر جمع يه ساعت نشستمو اومدم
