❓
دعوتتون کردن
میگم ریدم بهتون که واسم قیافه میگیرید عنترا؟
واای یه بار من و خواهرم و شوهر خواهرم رفتیم عیادت مریض...
همسرش و خواهر همسرش اونجا بودن یه کلمه با ما حرف نزدن😐
داشتیم از خجالت آب می‌شدیم
هیچی دیگه فقط باهم حرف زدیم و سریع هم اومدیم بیرون
مشغول بچه ها و همسرم میشم سریع هم برمیگردم
من میرم خونه پدرشوهرم نه خاهراش باهام حرف میزنن اصلا مادرشوهرمم فقط نگا میکنه
خاهراش فقط با من ایطورن کلا خانوادگی از هر کی خوششون بیاد طرف رو تحویل میگیرن کسی هم‌خوششون نیاد جز سلام باهاش حرف نمیزنن حتی هم خونه باشین چندین سال
سریع محل رو ترک میکردم
شاید کم حرفه
شاید بزور شوهر مهمون دعوت کرده
شاید پریوده حوصله نداره
شاید قبل از مهمونی بخاطر انواع موضوعات با شوهرش دعوا کردن و چون برون گراست نمیتونه خودشو بگیره
شایدم مثلا باباش مریضه حوصله نداره
شاید پول ندارن همین مهمونی هم با پول قرضی
شاید ازت خوشش نمیاد
اگه همیشه همین رفتار رو دارن ،سعی میکنم زودتر برگردم خونه و تا حد امکان دیگه تو جمعشون نمیرم
اگه همین یه باره نادیده میگیرم
آدم باید خاکی و افتاده باشه بگه بخنده حرف بزنه خودشو نگیره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز