تو هتل همش میومد دم در زنا
حتی گاهی یهو سرشو مینداختن پایین بدون اینکه اطلاع بده میومد تا وسط سالن و برمیگشت
عمه م میگه چرا این پدرشوهرت اینقدر خنک و هیز بود
زل میزد تو چشمهای آدم، مرد مگه زل میزنه تو چشم آدم
خدایی راست میگه خیلی شرمنده شدم واقعا از این حرکتش
آخه مرد برو بشین تو مردا دیگه چی میخوای از اینور
از انتخابم سرافکنده شدم پیش فامیل
کلی همپزشونو داده بودم😔