این اومد به من گفت
تو ادا اطوار در میاری
دستت می داری رو شکمت
من خیلی اضطراب دارم
تو خونه دستم رو شکمم می مالم که بچه آرامش داشته باشه
اعصابم خورد شد
گفتم کی بهت یاد داده به من بگی ادا اطواری
ادا اطواری اون همکاراتن
اونم گفت الاغ
به من تهمت می زنی
و هزار چیز دیگه
اصلا رفتیم بیرون الکی گیر می داد به همه چی
می خواست دعوا راه بندازه