من به خاطر حرفای خواهر نامزدم گفتم من تو اون ساختمون نمیام کنار خانوادت زندگی کنم حالا یا قبول کن یا نامزدی رو بهم بزن
این شرط منم شاید حتی غیر ممکن باشه چون نامزدم از ایناست که ته تغاری هست و خانواده خییییلی دوستش دارن
خلاصه حرفمون هم شد
حالا امروز دوستم بهم گفت نکن این کار رو پسر خیلی خوبیه تو این دوره زمونه کم پیدا میشه چنین پسری حرفای خواهرش رو میخوای چیکار اوایل با منم اینطوری بود الان از گل نازکتر نمیگه اینم بگم دوستم جاریمه و شناخت کافی داره )
تو این وضع زنعموی خودم هم نشسته پشت سرم گفته بره شکر کنه یکی پیدا شده با اینا وصلت کنه 😔💔
مامانم میگه ول کن این حرفا رو اون از حسودیش میگه تو هم دیگه لجبازی نکن
حالا چیکار کنم من آخه زنگ بزنم ناز بکشم من ؟