مامانم داشت می‌رفت بیرون بعدش به خواهرم که ۱۴ سالشه گفت چیزی نمیخوای واست از بیرون بخرم؟!
اونوقت هرچی واسه من میخره پولشو ازم میگیره
۱۹ سالمه سه ماهه عقد کردم...مجرد هم بودم می‌گفت
حق نداری بدون اجازه من تو خونه چیزی بخوری
هروقت اجازه دادم برو سر یخچال ...وقتی هم که چیزی می‌خوردم می‌گفت فقط به ما ضرر میزنی ....
حالم خیلی بده 💔 دلم میخواد بمیرم فقط 😭
عزیزم بی خیال شو مادهه پنجاهی وضعمون بدتر بود.تو به فکر ازدواجت باش .انشاالله خوشبخت بشی
💔💔💔
منم حالم بده
شوهرم با داداشم قهره اجازه نمیده پنجشنبه ها که همه خونه بابام جمع میشن و میگن و می‌خندن برم
الان خودش دخترم را برداشته رفته خونه مامانش و من تنها تو خونه دلم میخواد برم یه جای دور که هیشکی نباشه😢😢😢
اهمیت نده مردها یه مقدار عجیبند .حتی سنشون هم بالا بره باز حرکات بچه گونه دارند.قهر می کنند.تو خودتو با تلفن زدن با خانواده ات مشغول کن .بعد هم بیخیال خانواده ات شو.به خدا من شوهرم فوت کرده الان می فهمم که اشتباه کردم به خاطر برادرم جلوی شوهرم وایسادم.بعد از طلاق شوهرم فوت کرد .پشیمونن شدم چون برادرم اصلا ارزش برام قایل نبود حتی یه دعوت کوچولو هم نمی کرد.من فکر کردم .ازمامانت دور شدی .
خدا رحمتشون کنه،
آره خیلی رفتاراش رو مخه
واسه همین رو حرفش حرف نمیزنم
در عین حال که دلم خیلی براشون تنگ شده حتی زنگم نمیزنم، ولی با بعضی رفتاراش دلم واسه خودم میسوزه، منی که اینقدر واسش احترام قائل شدم چرا یه ذره کوتاه نمیاد،
بعدم اینکه خب بقیه هم وقتی دعوت میکنن این برادرم هس تنها کسی که نیست منم، جدا هم دیگه کسی دعوت نمیکنه، واسه همین با بقیه خانوادم رفت و آمدم خیلی کم شده، اینه که دلم خیلی میسوزونه😢 بچم اصلا دختردایی و پسرداییاش را ندیده
از شانسم فقط داداش دارم یه خواهرم ندارم که جای مادر برام پر کنه😓😓😓
