شوهرم گفت تو سفره خونه یه زن حوری دیدم که یه پارتنرداغون داشت میگفت دوستم کوبید تو سرش گفت بیا شانس مارو ببین طرف با این قیافه پلشتی چه زنی گیرش اومده ،گفتم اهان پس تو میخوای جدا شی به رویا اینکه یلکه یه همچین زنیم بیفته به تور تو گفت دقیقا همینه باهم لج بازی یا شوخیم نداریم کاملا جدی حرفا دلش بهم میگه متن تاپیکا قبلم همین الان میذارم در جریان زندگیم باشین من حالم خیلی بده من خوشکلم زشت نیستم اما حوری نیستم همه چی تموم نیستم خرج خودم کنم میشم اما ندارم که خرج کنم خودشم نمیده نداشته برم سر کارم به خودم برسم که بشم باب دلش