سه ماه با هم در ارتباط بودیم و خیلی جاها باهم بیرون میرفتیم، خوش میگذشت، دنیام رنگ و بوی تازه و قشنگی پیدا کرده بود. وابسته ش شده بودم. چون خیلی خوشگل بود روش غیرتی می شدم، بعضی وقتا عصبانی. چند بار قهر و آشتی.
آخرش رفت و دیگه فقط تا یک سال تلفنی صحبت می کردیم که اون هم قطع شد. هنوز رفتنشو باور نکردم، چشمم دنبالشه، چند ماه یه بار دوباره همون احساسات روز جدایی بهم دست میده مضطرب، بی اشتها، حسود و عصبانی میشم، زخم عاطفی رو دوباره انگار می خراشم.
کاش قوی تر بودم، به ی آدم افسرده ، منزوی و بی هدف تبدیل شدم