😅
خواستگار عتیقه رسمی نداشتم
اصلا راه نمیدادم بیان
اون یه استاکر کریپی خاک بر سر بود👋
خواستگار نمیشه گفت ازم خوشش میومد و من واقعا دوسش نداشتم
یه پسری که فکر میکرد خیلی همه چیز دانه
عینکی فر
فردا اولین جلسه خاستگاریمه
خیلی استرس دارم
قراره با پسره حرف بزنم
من بابام کارگره
زنگ زدن اوللل پرسیدن پدرش چیکارست وقتی گفتیم کارگر گفت اهان خدافظ و قطع کرد
یه خواستگار داشتم شبیه مستر بین یعنی مو نمیزد
بقدری شکاک وبددل بود که طرف رو میکرد تو جعبه و تو خونه زندانیش میکرد
اون حرف میزد من میخندیدم آخر گفت ما بدرد هم نمیخوریم 😕
خواستگار اخیرم یک ساعت نبات رو تو چایی هم زد
نبات خورد شده بود چوبشو هی هم زد هی هم زد
دکتر داروساز بود تو مجارستان
پولدارر ، مامانش داروخونه داشت تو شهرمون
پدرش جراح معروف
ولی ولی 😐😐
عاقا اصلا ولش نگم براتون که چی بود 😂😂🤣🤣🤣
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز