خانما
شاید خیلیا این موضوع رو نتونن درک کنن و بخوان نصیحت کنن
ولی من این موضوع در حالت طبیعی برام واقعا عذابه و حرص میخورم
من حاملم و روزای اخر بارداریمه
فاصلم تا خونه مامانم اینا دوتا کوچست
واقعا دلم نمیخواد که اون موقعی که درد دارم ، اوضام بهم ریخته هست ، مامانمم بیاد و بخواد بشه سوهان روحم
بنظرتون چکار کنم؟؟
راهی هست از الان و بتونم جلوی این اتفاق رو بگیرم؟؟
اصلا طرز تفکرش زمین تا اسمون با من فرق داره با اینکه سنشم زیاد نیست ، و میخواد زندگی منم با همین طرز تفکر خودش پیش ببره … مثلاا به عنوان مثال من از شوهرم واسه روز زن کادویی نخوردم و هیچ تبریکی ندیدم ازش ، حالا مامانم رفتارش مثل خود عزیزاست میگه نه تو براش بگیر شرمنده بشه … بابا من نمیخوام مثل تو رفتار کنم و عمل کنم … یا مثلا منو شوهرم داریم یواشکی در مورد یه چیزی صحبت میکنیم لب خونی میکنه و یهوو میگه میخواین فلان کارو کنین؟؟؟
اصلا از این موضوعات خوشک نمیاد
نمیدونم چجوری جلوی این موضوعو میتونم بگیرم