قبلا دوست پسر داشت خیلی ادم شری بود
چنبارم اومده بود در خونشون بخاطر ی سوتفاهم کینه گرفته بود ازش
حالا ازدواج کرده سمت خونه پسرع خونه گرفتن میترسه جلو شوهرشو بگیره همچیو بهش بگه
اینکه دوست پسر داشته و...
بنظرتون چکار کنه؟؟
حق داره
چرا جای دیگه نرفته
پسرا دیگه دنبال شر واسه خودشون نیست...بگو بیخیال باشه وقتی دیدتش طبیعی باشه سوسه نیاد
بد شد
خب همه چیو بگه
دختر عمه ت پای کاری که کرده وایسه
اکه دوست پسر داشتن خوبه خب پای مارش بمونه
اگه بده دیگه چرا دوس پسر گرفت
رابطشون زیادم شبیه دوستی نبوده ولی پسره میگه منو عاشق کرده ولم کرده درصورتی ک خود پسره همچیو تموم کرده کلا دیوانست یارو
بعدشم همه ادما گذشته ای دارن چ ربطی داره باید بخاطر ی خواستگار زندگیش خراب بشه؟
چرا زندگیش خراب شه؟
دختر عمت دوست پسر داشتن رو قبول داشته که دوست پسر گرفته
الان چرا باید بترسه؟ پای نظرش بمونه
اگه گذشتمون به خودمون مربوطه چرا از افشاش باید واهمه داشته باشیم؟ مگه گذشتمون بد و آبروبر بوده که پنهانش کنیم؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز