جدا شدن ما اومدیم شهر دیگ من نخاستم ببینمش
ولی وقتی اومدم شهرمون خیلییی یهو دلم تنگ شد واسش. رفتم دیدمش عوض شده بود مرد مهربونی شده بود از اینکه بهش میگفتم بابا و کنارش بودم حس خیلیییی خوبی داشتم.
شنبه قراره برگردم خیلیییی دلم تنگ میشه واسش دلم نمیخاد دیگ ازش جدا شم از اونور مامانم تنهاس شهرمون. خیلیییی سخته خیلیییی