خب من نذاشتم قهر کنه چند بار اولا عادتش بود قهر میکرد از باباش یاد گرفته بود دیده بودم باباش قهر میکنه
من میرفتم سمتش باهاش حرف میزدم دیگ یبار ک حالش خوب بود بهش گفتم
گفت من با همه چی اوکیم ولی با قهر کردن کنار نمیام خودمم آدمی نیستم ک قهر کنم اگر یه دفعه دیگ دیدم قهر کردی من دیگ هیچ کاری باهات ندارم اونم دیگ قهر نکرد