بابام دوساله داره خیانت می‌کنه

یه کوچولو با مادرت صحبت کن از این به بعد پولاشو خرج اون خونه نکنه، چه معنی میده مادر شما بره سر کار بعد پدرت اونجوری خرج یه زن گدا گشنه رو بده

عزیزم،بابامامانت چه کاره هستن کجا کارمی کنن..‌؟

وضع پدرت خوبه؟ 

اگه وضعش خوبه لابد برا پولش باهاشه

بنظر منم برو با پدرت صحبت کن بهش بگو که فهمیدی و یجوری حرف بزن که تحت تاثیر قرار بگیره 

تا میتونه باید از باباهه بکنهه جمع کنه برای مادرش چون زنه از این بتیغاست که دارو نداره مرده رو میکشه از دستش اسی باید زرنگ تر از اون باشه

ببین غیر مستقیم به یکی بگو زنگ بزنه زنه رو تهدید کنه

پدرتم تهدید کنه 

خودت زنگ نزن 

به مادرتم هیچی نگو

بگو تهدید کنه ابروتونو میبرم همه چیو میدونم به زنت میگم بدبختی میکنم

گوشیتو هک کردم کلی مدرک داره

بابات قشنگ با آین تعریفی که کردی خودشو میبازه

با پدرت دو نفره صحبت کن،و بگو که دوسش داری و حیفه که زندگیمون خراب بشه

اینارو ول کن فعلا بچسب زندگی مامانتو نجات بدی چون الام بری به مامانت بگی هیچی نصیبت نمیشه جزز دعوا و بحث و باز شدن روی بابات به خانواده!

به بهانه های مختلف از بابات پول بگیر طوری که اون زنه نتونه بتیغه باباتو بعد پولاروهم خرج نکن برو یه گرم یه گرم طلا بخر به هیشکی هم نگو بعدا مطمئن باش به دردت میخوره

عزیزم اول سعی کن با پدرت صحبت کنی و یه جوری که حریم ها حفظ بشه بهش بفهمونی که بو بردی بعد نتیجه کارو در نظر بگیر

اگه بازم جواب نداد میتونی رک تر حرف بزنی یا در مرحله بعد تهدید کنی که ممکنه به مادرت بگی و زندگیو بپاشونی و یه راه دیگه این که کلا چیزی نگی 

خب پس همون صبح ها با زنه قرار میگذاره 

بنظرم یک روز برو دفتر پدرت بی خبر بگو بهش این زنه کیه ؟ چرا براش پول نیریزی ؟؟ اگه واضح صحبت نکرد به مادرت بگو 

شب که مامانت خوابید حرف بزن.

یا همراه بابات تنها برو بیرون که مادرت متوجه نباشه

عزیزم بنظر من اصلا به خودت نیاز و کم کم رابطه تو با پدرت درست کن و به بهونه های مختلف فقط ازش پول بگیر

نذار بفهمه که میدونی چون اینطوری میگه داری باج میگیری

از اونطرفم هم به مامانت بگو پولاتو نگه دارو خرج‌ خونه نکن

وقتی بابات پولداره چه معنی داره که مامانت پولاشو خرج کنه

من شوهرم رفت سمت این‌ کارها اول پنهانی رفت فهمیدم 

بعد به دعوا و ناراحتی کشیده شد به آبروریزی طوری که همه میدونن

و الآنم واضح واضح می‌ره پیشش منم هیچی نمیگم دیگه بخاطر بچه هام نشستم دارم زندگی میکنم حرفشم که میشه میگه خوب کردم میرفتم الآنم میرم

به مادرت هم هیچی نگو بذار در آرامش باشه حداقل اینطوری ناراحتی و غصه نداره و سلامتیش به خطر نمی افته به خاطر کثافت کاری بقیه

و تو این سن و سال و وجود بچه ها شرایط جدا شدن هم نداره

تو دل خودت نگه دار 

فقط تا میتونی پول بگیر از بابات