یکی از چشاش عفونت داشت خیلی هم کوچولو بود مثه اینکه مادر نداشت داشت از تو سطل اشغالی غذا میخورد استخواناشم یکم زده بود بیرون مادرم اجازه نمیده بیارمش خونه دلم خیلی براش سوخت قلبم آتیش گرفت که نمی تونم بیارمش خونه اگه ببرمش مامانم کلی غر میزنه بعد میندازتش بیرون میگه ببر سرجاش بزار من الان چیکار کنم الان خیلی دلم واسش میسوزه بعد همش میومیو میکرد با آهو ناله اینجاهم شهرستانه تهرانه همه پوزیی هستن کسی هم کمکش نمی کنه 😑😭گلبم شکستهههه