دقیقا
من شوهرم خونه مجردی داشت توی شهرمون
شب عقد همه ی خانوادش برگشتن شهرشون
جز مادرش
حتی جاریمم بهش تیکه انداخت که پیش دختر و پسر جوون چیکار داری
ولی موند
دقیقا هم منظورش این بود که کاری نکنیم
ولی من که نمیبخشم، یکی از بهترین شب های زندگی منو رید توش
عروسی رو هم یه جور دیگه خراب کرد