هععععی من همیشه همینجور بود م . مثبت نگر و مثبت بین و مثبت حرف بزن و باادب صحبت کن . خانواده شوهرم گمان بد بر و منفی نگر و منفی باف . سبک زندگیم یادم رفته . انرژیم افتاده . دختر قبل نیستم اعتماد به نفسم آمده پایین اصلا نمیتونم تو حمعشون حرف بزنم چون یا نقد میکنن یا میزنن تو ذوقت . شوهرم داره سعی می‌کنه خوب باشه اگر مادرش بزارع
خدایا منو ببخش بابت این نظری که میخوام اینجا بنویسم:
نظرم اینه که خدا خیلی تو مسائل مالی و احساسی و عشقولانه دخالت نمیکنه. هر کی زرنگ باشه موفق میشه . اگه اتفاقی قرار باشه بیوفته خب رخ میده اگه نشدنی باشه هم احدی نمیتونه درستش کنه
اره همیشه به همین دید نگاه میکنم . دعا کن هرچی خیر باشه . شوهرم دوستم داره حالا جدای خانواده ش . زندگیم سرو وضعم خوبه همه همیشه میگن . از اینکه شوهرش هواش و داره . . ببین من میگم باید ما خانوما یاد بگیریم چه با شوهر چی بی شوهر زندگی کنیم شاد باشیم تمیز باشیم به خودمون برسیم . نباید اجازه بدیم کسی مارو کوچیک کنه . ول کنیم همه رو . مثبت مثبت فکر کنیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز