من یکبار شدم خودمو زدم به بیخیالی خوب شدم تا اینکه بعد چند ماه سر یه استرس بیخود دوباره اومد سراغم
و بعد اون از ترس حمله از زندگی افتادم
دیگه نتونستم زندگی کنم افسرده شدم
وسواس فکریم بهش اضافه شد
همش میترسم دوباره حمله بهم دست بده
و متاسفانه از اونروز دچار تپش قلب شدم و بدنم میلرزه