کیا خانوادشون با همسرشون مشکل دارند

خداروشکر مشکلی ندارن درواقع الان مشکلشون منم بین ما دوتا انتخابشون اونه 

ممنونم شماهم همینطور ❤️

پدرم تو دوران عقد همسرم که میومد اخم میکرد و محل نمیزاشت بهش 

چون مخالف ازدواجمون بود و با اصرار و دعوا راضیش کردم برا ازدواجم 

اما بعد از عقد که اومدیم خونه خودمون بابام خیلی تغییر کرد و از این رو به اون رو شد و فهمید شوهرم خوبه به قول خودش چشم و دل پاکه (کلا سه ماه عقد بودیم و بابام فقط تو اون سه ماه اینطور بود ) الان روز به روز بهتر از قبل میشه 

در مورد اصل مشکل دوست ندارم حرف بزنم ولی ایراد از همسرم نبود و ماجرا چیز دیگه بود . کلی بخوام بگم یکی پشت سرش حرفی زده بود که به مرور خانواده من باورشون شده بود و ول نمیکردن . دیگه دیدم همسرم که بیگناهه و در ازاره از حرفاشون . اونا هم درست نمیشن یه مدت طولانی فقط خودم میرفتم دیدن خانواده ام . توی تایمی که همسرم سر کار بود . اونم از کار که میخواست بره  خونه میومد دنبالم میرفتیم خونه . البته همونم واسه خودم خیلی سخت بود چون ماجراها ادامه داشت ولی گذشت بالاخره الان همه چیز ارومه شکر خدا

مادر من ارث پدری از داماداش طلب داره

خانواده من با همسرم هیچ مشکلی ندارن یعنی اونقدر بی آزاران با هیچ کس مشکلی ندارن...

ولی خانواده همسرم جز خودشون با همه مشکل دارن...

زمانی که ازدواج کردیم مادرشوهرم به همسرم یاد داده بود به خانواده همسرت و همسرت رو نده از اول هر طور رفتار کنی باید تا /اخر ادامه بدی

اوایل همسرم خیلی بی ادب بود مثلا میومد خونه مون مستقیم می رفت اتاق من ادب نداشت بره طبقه پایین با خانواده ام احوالپرسی کنی

تلفن و تبریک و ... هم هیچی

یه مدت گذشت خودش خوش قلبی خانواده ام رو دید و آدم شد الان یاد گرفته احترام به بزرگتر رو....

در مقابل خانواده همسرم در راسشون مادرشوهرم از روز خواستگاری تا همین الان سوهان روح و روان من بوده... بی شرمترین و آشغال ترین و بی شعورترین آدم روی زمین هست که تو عمر 39 ساله ام دیدمش

نماینده شیطان روی زمینه...