من ی همکار اینجوری داشتم
هیشکی نزدیکش نمیشد از بس ول نکن بود
اصلا نمیزاشت ی کلام با کسی حرف بزنی یا ی لحظه سرت رو بچرخونی ،یریز حرف میزد
اینقد عاصی بودم ک فقط دهنشو نگاه میکردم ولی حرفاشو نمیشنیدم و بدون واکنشی اون همچنان ادامه میداد
با یادآوریشم سرم درد گرفت،تازه من سعی میکردم بی احترامی نکنم اما بقیه...
کاش همه متوجه بشن حد نگهدار باشن تا دیگران فراری نباشن ازشون