من دو ماااه تو نوبت بودم پیش یه پزشک
دیروز دقیقا بدون اغراق سه ساعت تو راه بودیم تا رسیدیم مطبش و بارون و تگرگ بهمون خرد خدا خیلی بهمون رحم کرد الهی شکر البته
بچه ها وقتی کیفمو باز کردم هیچکدوم از مدارک پزشکیمو نبرده بودم واای منفجر شدم از حرص
حالا جراتم نمیکردم به شوهرم بگم اخه صدبار بهم گفت کامل چک مردی نگو من موقع کفش پوشیدن جا گذاشتمشون یادم رفته بزارم کیفم