باور کن نیاز نداریم من اط بچگی تنها گذاشت تنهاییمو یاد گرفتم اونم. چسبیده به پسرش
فقط میخگام حقمو بده مهم میست کی بده قبل مرگ یا بعد مرگ اما تحمل فرق گذاشتن و ناعدالتی رو دیگه ندارم خودش همیشه گفته مساوی مسدم باید مساوی بودنو رعایت کنه ن زمین تا هوا فرق بذاره و بگه مساوی
حرفاش کاراش شیطانیه قرانو برمیداشت پرت میکرد همیشه پاشو میذاشت رو قران رد میشد اونم 20 سال پیسش ک اعتقادات قوی تر بودن خودش بشدت سنگینی داره دهنش نحسی داره حرف خوب ازش بیرون نمیاد حرف بد میزنه درجا میشه حسادت بشدت شدید داره اصلا قابل تخمل نیست عین جادوگره همه رو باهام بد کرده تاپیکمو ببینی میفهمی خیلی اذیت شدم
الان فقط بدونم بد مرگشم شده ارثم عادلانه و مساوی گیرم میاد در این باره چیکار کنم لطفا راه جلو پام بذار واقعا نا توان شدم در این زمینه
شما گفتید جن دارید درسته؟
تو خصگصی میتوتم یه چیزی بپرسم یه جریات خیلی عجیب