2777
2789
عنوان

خانمایی که توقع دارین عروس میاد خونتون کمک کنه تو کارا

| مشاهده متن کامل بحث + 551 بازدید | 52 پست
خب من که نمیگم هر وقت خانوادم کمک نیاز دارن باید همسرم بره من دارم وقتی رو میگم که ما میریم خونه مام ...

راست میگی باید بره اگه نره واقعا ،شته من باشم بهم برمیخوره


چیزی خرابه درست کنه

چیزی بخره 

کمکی بده 

آره مرد هم متقابلا باید انجام بده

خداروشكر بابام نيازي به كمك شوهرم نداره.نه مالي نه جاي بردن..أصلا بسيار ناراحت ميشهحتي اگر من با پول ...

چرا متوجه نمیشید که دارم مثال میزنم 

پدر منم خداروشکر تا حالا نیازی به پول داماداش نداشته و نداره 

ولی اگه همسرم اومد خونمون مادرم ازش بخواد بره نون بگیره خواسته زیادیه ؟ یا پدرم بخواد کمکش کنه یه چیزی رو تعمیر کنن ؟ 

اگه عروس هر وقت میره خونه مادر همسرش کمک میکنه پس دامادم باید کمک کنه 

اگرم داماد کمک نمیکنه و عروسم متقابلا کمکی نمیکنه پس خانواده همسرش نباید شاکی بشن و انتظار داشته باشن 

اگه شما با این حرف مخالفی پس خوشبحال خانواده همسرت و همسرت 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

هعی خوش ب حالت که راحتی ما خونه عمه هام و عموهام و داییام بریم ظرفا رو میندازن بهمون بشوریم و خیلی ک ...

والا خواهر منم هرجا میرم کمک میکنم راحتی کدومه 😂 

من اینو برای عروس دامادا و خانواده هایی که انتظار کمک یک طرفه داشتن گفتم 

ببین عزیزم دوست کاملا فرق میکنه با خانواده شما منظور منو نمیگیری الان اگه شوهر من هر هفته بیاد خونه ...

فکر میکنم دوستان دارن با توجه به مهمونی های زود ب زود اخر و وسط هر هفته که خونه مادرشوهرشون میرن نظر میدن! نه مهمونی با دعوت رسمی واسه یه وعده!

بله هرکسی هرروز هفته خونه مادرشوهرش باشه باید ظرف بشوره غذا بپزه تمیزی هم بکنه! چون دیگه مهمون نیست و هرروز اونجاس مثل اعضای ثابت اون خانواده.


ازونجایی که درمورد هر موضوعی نظر نمیدم ؛ پس اگه نظرمو یه جا گفتم که مخالفش بودی لطفا ریپلای نکن نمیخوام متقاعدم کنی،چون نظرم طبق تجربه خودمه😊••••••• امروز دوم شهریور۱۴۰۲با خودم عهد میبیندم که بجز راهنمایی و مشاوره در حد درک و فهم خودم از موضوع بحث؛ در هیچ تاپیکی پست نگذارم و البته بجز موارد فان ؛؛ و هیچ‌وقت در تاپیک های تعریف از خانواده اعم از پدر،مادر،خواهر،برادر،همسر و فرزند شرکت نکنم ،چون هروقت شرکت کردم بعدش کلی انرژی منفی روانه زندگی خودم و اون افراد شد!!! •••••••••روابط دوستانه یا عاشقانه تو باید عامل کاهش استرست باشن نه بیشتر شدنش،باید منبعی برای آروم شدن تو، پیشرفت خوشحالی و آسون تر شدن مسیر زندگیت باشن، اونا باید باشن تا از زندگیت لذت بیشتری ببری و حالت خوب باشه کنارشون نه برعکسش،زندگی خودش به اندازه کافی سخت هست•••••••••
ببین عزیزم دوست کاملا فرق میکنه با خانواده شما منظور منو نمیگیری الان اگه شوهر من هر هفته بیاد خونه ...

اتفاقا من خودم چون عروس هستم اینو میگم 

من خودم ۱۷ ساله عروس یک خانواده دیگه هستم اما به تازگی برادرم ازدواج کرده و عروسمون برعکس خود من زود بچه دار شد و الانم یک نوزاد داره هیچ توقعی ازش نداریم چون تو بارداری استراحت مطلق بود بعدم بچه و نوزاد و سختی هاش تازه کارهاشو هم ما خودمون انجام میدیم پیاز داغ و خزید و بسته بندی گوشت و حرفش رو هم مامانم انجام میده اتفاقا عروس خودمونو اصلا در نظر نگرفتم 

خودم رو به عنوان یک عروس در نظر گرفتم بحث مهمونی و پذیرایی فرق میکنه با کارهای جانبی 

مثلا اقایون سرکار میرن انتظار اینکه شوهر من که تو بازار هست کارش رو تعطیل منه یا مرد دیکه که کارمند هست مرخصی بگیره مادر منو ببره دکتر با اینکه من شام رفتم خونه پدرشوهرم پاشم یک ظرف بشورم برابر نیست 

بله اگر داماد نیومد پدر زن رو ببره دکتر عروس هم وقتی مادرشوهرش مریض شد نباید بره باهاش دکتر 

این دوتا رو میشه باهم مقایسه کرد اما اینکه کمک تو مهمونی رو با کمک دکتر بردن و پول قرض دادن یکی کنی اصلا مقایسه جالبی نیست 

خب من که نمیگم هر وقت خانوادم کمک نیاز دارن باید همسرم بره من دارم وقتی رو میگم که ما میریم خونه مام ...

بله این درسته 

مثلا همون لحظه خرید داشته باشه درست نیست مادر و پدر برن وقتی شوهر من نشسته یا به قول شما اگر وسیله ای خراب میشه اگر بلد باشن تعمیر کنند یا فرضا بساط کباب باشه باید اقایون پاشن خوب وظیفه داماد هم هست 

همونطور که عروس مهمون محسوب نمیشه داماد هم مهمون به حساب نمیاد 

اما اینکه بگی دکتر ببرن یا پول قرض بدن بحث دیکه ای هست 

شوهر من خودش وقت آزاد زیاد داره برای خانواده ام میتونه انجام بده اما تا چند سال پیش خیلی سرش شلوغ بود مسیولیت چند تا مغازه باهاش بود خودش وقت کم میاورد اینکه توقع داشته باشم بره مامان منو ببره دکتر توقع زیادی بود 

یا بحث پول دادن با بحث کمک تو مهمونی بینهایت فرق داره

اتفاقا من خودم چون عروس هستم اینو میگم من خودم ۱۷ ساله عروس یک خانواده دیگه هستم اما به تازگی برادرم ...

خدا شما و مادرتونو خیر بده که به عروستون کمک کردین 

گلی من وقتی رو گفتم که مثلا شوهر شما یه روز تعطیل یا وقتی که بیکاره رفتین خونه پدر شما و مثلا کولر خراب شده پدرتون نیاز به کمک داره یا مثلا اونروز مادرتون نیاز داره بره خرید پدرتونم خونه نیست که ببرتش اینجوری منظورم بود 

الان شوهر من بنده خدا هروقت رفتیم خونمون کاری بوده انجام داده منم سعی میکنم خونه مادرش کوتاهی نکنم ولی یه خواهرشوهر دارم که منو مادر شوهرم چندبار اتفاقی سرزده رفتیم خونه مادرشوهرش چون خواهرشوهرم اونجا بود 

بعد دیدم خواهرشوهرم تو غذا کمک کرد ظرفارو شست پذیرایی کرد و خلاصه همه کار کرد (البته بگم فقط ما مهمونشون نبودیم اونجا مهمونای دیگم داشتن ) خلاصه این بنده خدا خواهرشوهرم همه کار میکرد هر دفعه که میرفت خونشون . اونوقت شوهرش که میاد خونه پدر شوهر من که میشه پدر خانم اون اگه خریدی داشته باشن یا نیاز به دکتری چیزی داشته باشن یا جابه جایی وسایل اینا با اینکه داماده خونشونه اصلا هیچ کمکی نمیکنه و پدرشوهرم زنگ میزنه شوهر من بره واسه کمک خب منم زورم میاد دیگه درسته شوهرم پسرشونه اما خب دخترشون واسه خانواده داماد کم نزاشته پس دامادم باید یه مسئولیتایی رو قبول کنه دیگه نه ؟

اینجور ادم ها با غدهبازیشون خودشون از چشم شوهر و همه میندازنحالا انگار ظرف شستن چیه تازه مگه همیشه ق ...

کاملا شرایط فرق میکنه واقعا باید شرایط هر خانواده ای رو جدا در نظر گرفت 

مثلا خونه مامان من جوری هست که کار خاصی حتی برای مامان خودم نیست 

مامانم همه چیز زو آماده از بیرون میخره حتی ترشی و شور و سبزی فریزری رو آماده میخره خونه اش هم همش مبلمان شده است فضای خالی برای جارو نداره ماشین ظرفشویی بزرگ هم داره یعنی عملا به جز آشپزی و سالاد و چیدن ظرف تو ماشین و کارهای دم دستی کار خاص دیگه ای نداره منم خودم سرحال و پر بنیه همیشه هستم زن داداشم کمی بعد از ازدواجش باردار شد استراحت مطلق بود بعد هم سزارین پ یک نوزاد داره از اول نزاشتیم کار کنه چون واقعا کار خاصی هم نبودش بعد هم خودم و خواهرم بودیم دیگه هر وقت میاد خونمون بهش میکیم تو همش درگیر این بچه بودی اومدی اینجا فقط استراحت بکن 

اما فرضا اگر روزی من خودم مریض باشم یا اصلا باردار باشم از عروسمون هم توقع تازم پاشه کار بکنه این حرف‌ها چیه که عروس رو مهمون بدونند یا مثلا بگن چون تو به بابام پول قرص ندادی منم خونه مامانت کمک نمیکنم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز