با شوهرم بحثم شد امروز تو تاپیک قبلیم هست اومد کلی حرف زدیم ولی اصلا توجیح خوبی برای حرف های که زد نداشت منم اینقدر ناراحتم و عصبی که دیگه گفتم باشه هرچی تو میگی درسته فقط بیخیال شو دیگه بفد الان بخاطر کارش مجبور شد بره یه شهری دیگه صبح میاد شهر نزدیک هست
بعد به خواهرش گفت بیاد پیش من که تنها نباشم
یه نمه بارون میزنه زیاد نیست
این دو ساعت تو این بارون داره با گوشی حرف میزنه
بعد شیطون هی گولم میزنه تا شوهرم اومد بهش بگم اینایی که تو اینقدر بهشون اعتماد داری میزاری بپای من باید خودشون ده تا بپا داشته باشن