من ۱۹ سالمه دیشب مهمونی خانوادگی دعوت شدیم .یکی از دختر خاله هام دو ماه پیش بی دلیل با دوست پسرش اومدن فحشم دادن کلی تهمت پشت سرم انداختن خیلی دلم شکست ازش ولی گفتم کینه خوب نیس بعد دوماه ماه گذشته خودم پیش قدم شدم برای آشتی با دخترخالم. اصلا آدم کینه ای نیستم . دیشب تو جمع فامیل مادرم دخترخاله هام همشون که تو جمع نشسته بودیم پیش بزرگتر ها یهو پاشدن باهم هماهنگ کردن رفتن تو اتاق بع منم نگفتن خیلی منتظر بودم صدام کنن یه ساعت گذشت دیدم خبری ازشون نیس میخندن شوخی میکنن هرکسی هم میگفت چرا نمیری اون اتاق میگفتم گرممه غرورم پیششون میشکست بعد یه ساعت پاشدم رفتم پیششون ولی منو دیدن اهمیت ندادن اصلا بهم . من باهاشون خیلی صمیمی بودم نمیدونم چرا اینطوری کردن. بعد ده دقیقه گفتن بریم تو جمع رفتیم که تو جمع اینا دوباره بدون اینکه به منم بگن پاشدن رفتن اتاق منم خواستم برم دیدم یکی از دختر دایی هام به فامیل گفت منو اون یکی دخترخاله هام میریم دور بزنیم و حتی به من یه تعارف هم نکردن . خیلی دلم ازشون شکست بع نظرتون حق دارم یا الکی بع دل گرفتم .
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
اره به خدا من اصلا مشکلی باهاشون ندارم حتی یکی از دخترخاله هام که دلمو شکوند من پیش قدم شدم گفتم کینه ای نباشه با اونای دیگه هم خیلی صمیمی هستیم نمیدونم دیشب چرا اینقدر بی محلی کردن